بحران مالی 2008 ناشی از تلاقی چند موضوع در صنعت مالی و مسائل بزرگتر در اقتصاد بود. در واقع رکود جهانی 2008 از اواسط 2007 شروع شد و تا اوایل 2009 به طول انجامید. رکود سال 2008 جزء بزرگترین کسادی اقتصادی در تاریخ جهان بود. بسیاری از کشورها سال ها پس از 2008 نیز درگیر با مشکلات اقتصادی بودند.
چه اتفاقی افتاد؟ چرا بر بسیاری از اقتصادها تأثیر گذاشت؟ چه کسی پاسخگو بود؟ آیا می شد از آن جلوگیری کرد؟ در این پست به تمامی این سوالات پاسخ داده خواهد شد.
اقتصاد آمریکا قبل از 2008
قبل از بحران مالی جهانی در سال 2008، فعالیت های اقتصادی رونق داشت. نرخ های بهره در ایالات متحده با هدف تقویت اقتصاد، پایین بود.
بسیاری از وام گیرندگان با استفاده از نرخ پایین وام مسکن، برای خرید خانه وام گرفتند. حتی کسانی که سابقه اعتباری ضعیف یا بدون سابقه اعتباری بودند، اجازه دریافت وام و وام مسکن را داشتند. این مسئله بسیار قابل توجهی است. زیرا افرادی که سابقه اعتباری ضعیفی دارند یا فاقد سابقه اعتباری هستند، بیشتر احتمال دارد که وام را نکول کنند.
بانک های وال استریت این وام ها را فروختند و آنها را به اشتباه به عنوان ابزارهای مالی کم ریسک طبقه بندی کردند.
در همین زمان، بانکها ریسکهای بزرگ تری نیز متقبل شدند. آنها اجازه دادند مصرفکنندگان ریسک پذیر برای گرفتن وامهای بزرگ و وام های مسکن و قرض گرفتن پول برای افزایش بازده سرمایهگذاری های خود استفاده کنند.
در نهایت، نرخ بهره افزایش یافت و مالکان خانه، زیاد شدند. در آغاز سال 2006، قیمت مسکن شروع به کاهش کرد. این بدان معناست که ارزش خانهها کمتر از آن چیزی شد که صاحبان خانه در ابتدا پرداختند.
بسیاری هنوز پرداخت وام مسکن خود را تمام نکرده بودند، بنابراین نمی توانستند خانه های خود را بفروشند. از آنجایی که بسیاری از گیرندگان وام مسکن دارای اعتبار ضعیف بودند، افزایش نرخ بهره، باز پرداخت پول قرضی را برای آنها دشوار کرد.
شروع بحران 2007 تا 2009
در ابتدای سال 2007 یکی از وام دهندگان پر ریسک (بانک هایی که به افراد با سابقه اعتباری ضعیف وام می دادند)، اعلام ورشکستگی کرد. در طی چند ماه پس از آن، بسیاری از وام دهندگان دیگر نیز مراحل قانونی اعلام ورشکستگی را انجام دادند.
سپس، در سال 2008، بانک سرمایه گذاری بدنام Lehman Brothers اعلام ورشکستگی کرد که باعث شد بازارهای مالی متزلزل شوند. داو جونز (شاخص سهام ایالات متحده) 504 واحد سقوط کرد و قیمت نفت به شدت کاهش یافت.
دولتها برای جلوگیری از فروپاشی نظام مالی جهانی، کمکهای مالی عظیمی را برای موسسات مالی و سایر سیاستهای پولی و مالی به کار گرفتند.
پول در سراسر جهان شروع به مسدود شدن کرد. بانکها برای تأمین مالی اضطراری به بانک مرکزی هر کشور مراجعه کردند. UBS اولین بانک بزرگی بود که زیان 3.4 میلیارد دلاری را از سرمایه گذاری در این نوع وام های پر ریسک، گزارش کرد.
بسیاری از بانک های مرکزی در سرتاسر جهان با ارائه میلیاردها دلار وام تلاش کردند تا بازار اعتبار جهانی را تسکین دهند.
زمان بحران مالی، تابستان 2008 در نظر گرفته شد. در این مرحله، بانکهای معروف شروع به ورشکستگی کردند که بزرگ ترین آنها IndyMac بود. دو وام دهنده بزرگ خانه در ایالات متحده، فردی مک و فانی می، ملی شدند.
علل وقوع بحران مالی 2008
بحران مالی 2008 ریشه های طولانی داشت، اما همانطور که قبلاً گفتیم، تا تابستان 2008 برای جهان آشکار نبود.
محرک فوری، سریع فروخته شدن وام مسکن و فروش آن به افراد پر ریسک بود. نرخ های بهره پایین و استانداردهای پایین وام دهی به حباب ناپایدار قیمت مسکن دامن زد. حباب زمانی که بسیاری برای بازپرداخت وام مسکن خود به مشکل خوردند و شروع به نکول کردند ظاهر شد. در نهایت، این باعث کاهش قیمت ملک و کاهش قابل توجه ارزش دارایی ها شد.
بسیاری استدلال می کنند که بحران از قبل تر و با مقررات زدایی در بازارهای مالی آغاز شد. بازار مالی با مقررات ضعیف، محصولات مالی پیچیده را سودآور دید. بدن ترتیب، بانکها تشویق شدند تا ریسکهای بیشتری را بپذیرند.
تاثیر جهانی بحران مالی 2008
بحران مالی 2008 بازار مالی جهانی را تکان داد و تأثیرات آن در برخی اقتصادها برای سال های بعد از آن نیز احساس شد. ما به تأثیرات آن بر اقتصاد ایالات متحده و همچنین اتحادیه اروپا نگاه خواهیم کرد. همچنین خواهیم دید که چگونه برخی از کشورها توانستند در این مدت از رکود اجتناب کنند.
تاثیر بر اقتصاد آمریکا
تولید ناخالص داخلی ایالات متحده 4.3 درصد کاهش یافت و رکود به مدت 18 ماه ادامه یافت. نرخ بیکاری از 5 درصد به 10 درصد افزایش یافت. 8.8 میلیون نفر شغل خود را از دست دادند. بسیاری پس از آن برای یافتن شغل تلاش کردند و کاهش قابل توجهی در بهره وری وجود داشت. 19.2 تریلیون دلار از ثروت خانوارها تبخیر شد و قیمت خانه تا 40 درصد کاهش یافت.
همانطور که در شکل بالا می بینیم، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده به پایین ترین حد خود در سال 2009 به منفی 2.537% کاهش یافت. پس از پایان رکود، ایالات متحده همچنان با رشد اقتصادی ضعیفی مواجه بود و سالیانه به طور متوسط تنها حدود 2 درصد رشد کرد. نرخ بیکاری همچنان بالا بود. برای تقویت رشد اقتصادی، فدرال رزرو یک سیاست پولی انبساطی و نرخ بهره پایین را آغاز کرد.
بخش مالی نیز شاهد افزایش نظارت و مقررات برای کاهش ریسک مالی و جلوگیری از وقوع مجدد چنین وضعیتی بود.
تاثیر بحران بر اروپا
بحران مالی 2008 بسیاری از کشورهای اروپایی را تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از کشورهای منطقه اروپا از رکود اقتصادی بازگشتند. با این حال، تعداد کمی رکود طولانی مدت و بحران بدهی شدید را تجربه کردند. بسیاری از کشورها مانند اسپانیا، ایرلند، یونان، پرتغال و قبرس برای کاهش اثرات سقوط بازار مالی در اقتصاد خود، بدهیهای بزرگی را متقبل شدند.
یونان، ایرلند، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا تعدادی از کشورهای اروپایی هستند که اثرات طولانی این بحران را تجربه کردند.
اقتصادهایی که رکود 2008 را مهار کردند
تأثیر بحران 2008 در همه دنیا به یک اندازه احساس نشد. برخی کشورها یک رکود عمیق و طولانی را تجربه کردند، در حالیکه برخی دیگر به طور کامل از آن اجتناب کردند.
برخی از کشورهایی که از رکود اجتناب کردند استرالیا، لهستان، چین، هند و اندونزی بودند. بیایید به دو مورد از آنها نگاهی بیندازیم.
استرالیا
قبل از همهگیری کووید-19، آخرین رکود اقتصادی استرالیا در سال 1991 بود. اقتصاد استرالیا در سال 2009 توانست 0.3 درصد رشد کند. چند دلیل که چرا استرالیا موفق به اجتناب از رکود شد عبارتند از:
- دولت استرالیا به سرعت وارد عمل شد. آنها یک بسته محرک 10.4 میلیارد دلاری ارائه کردند که ثبات در سیستم مالی کشور را تضمین کرد و به کاهش نگرانی های مصرف کننده و تجارت کمک کرد.
- نزدیکی آنها به اقتصاد پررونق چین دلیل دیگر بود. کشورهای آسیایی شرکای اصلی تجاری استرالیا هستند. بنابراین اقتصاد استرالیا از رشد اقتصادهای آسیایی با وجود کندی جهانی سود برد.
لهستان
برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی، لهستان به دلیل بدهی خصوصی پایین، تقاضای داخلی و ارز انعطاف پذیر خود از رکود اقتصادی اجتناب کرد. در لهستان، وابستگی پایین اعتبار تجاری و اعتبار مصرف کننده وجود دارد. همچنین اقتصاد لهستان بازار داخلی نسبتاً بزرگی دارد.
نرخ ارز شناور آنها و کاهش ارزش زلوتی لهستان طی سال های 2008-2009 صادرات را رقابتی تر کرد و رشد اقتصادی را تحریک کرد.
چه کسی پاسخگوی بحران مالی 2008 بود؟
بسیاری از اقتصاددانان، سیاستهای سست وامهای رهنی را مقصر می دانند. زیرا به مصرفکنندگان اجازه داد تا بسیار بیشتر از آنچه میتوانند وام بگیرند. برخی دیگر موارد زیر را بعنوان مقصر می شناسند:
- وام دهندگان: آنها به مصرف کنندگان اجازه دادند تا با وجود داشتن امتیازات اعتباری ضعیف، وام بگیرند.
- خریداران خانه: بسیاری از خریداران، خانه هایی را خریداری کردند که توانایی خرید آن را نداشتند.
- متخصصان سرمایه گذاری: آنها این وام های مسکن (وام های رهنی یا MBS) را خریدند و دوباره به صورت بسته به سرمایه گذاران فروختند.
- موسسات رتبه بندی: موسسات رتبه بندی اعتباری این اوراق رهنی مسکن را بعنوان اوراق کم ریسک، رتبه بندی کردند و باعث شد که بیخطر به نظر برسند.
همانطور که مشاهده می کنید، عوامل و شرکت کنندگان زیادی در ایجاد رکود جهانی 2008 نقش داشته اند. در نهایت، این رفتار غیرمنطقی و طمع بود که باعث افزایش تقاضا و عرضه برای این وام ها شد. اما چه چیزی می توانیم از این بحران مالی بیاموزیم؟
خلاصه بحران مالی 2008
بحران مالی 2008 را می توان با سه درس مهم که سرمایه گذاران، مصرف کنندگان و دولت ها آموختند خلاصه کرد:
1- بحران مالی به ما نشان داد بانک های زیادی وجود دارند و آنقدر بزرگ و به هم پیوسته هستند که شکست آنها منجر به فاجعه ای برای سیستم اقتصادی بزرگتر می شود. به همین دلیل است که بسیاری از دولت ها بانک های بزرگ را نجات دادند. برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین بحرانی، قوانین و مقررات بسیاری وجود دارد که بانکهایی با داراییهای بیش از 50 میلیارد دلار را ملزم میکند تا تست استرس را انجام دهند و آنها را از شرط بندی های سفته بازانه دور کند.
2- وام های سخاوتمندانه ای در بازار داغ مسکن در سال 2008 اعطا شد. پس از آن اعطای وام، بسیار دشوارتر از قبل شد و شرایط بسیار بیشتری برای واجد شرایط بودن جهت دریافت وام مسکن ایجاد شد.
3- افراد در بانکها و موسسات مالی با وجود خطرات احتمالی تصمیم میگیرند. این در حالی است که می دانند مسئولیتی چندانی در قبال ضررها ندارند. این امکان بود که همه تقصیرها را به گردن موسسات مالی به ویژه بانکهای سرمایهگذاری انداخت. بانکها بد عمل کردند، اما هیچ کدام به جرمی متهم نشدند.