تحلیل نئو ویو چیست؟
تحلیل نئو ویو توسط آقای گلن نیلی (Glenn Neely) توسعه یافت که بر گرفته از تئوری امواج الیوت است. در واقع الگوی نئو ویو، یک نسخه پیشرفته از نظریه موج الیوت می باشد. یادگیری و همچنین بکارگیری سبک نئو ویو نیازمند صرف وقت بسیار است. اما با این روش می توانید دقیق ترین پیش بینی ها را در مورد حرکات بعدی نمودار انجام دهید. در این مقاله صرفا قوانین اولیه نئو ویو را جهت رسم نمودار به شما آموزش خواهیم داد.
امواج، تک موج (مونو ویو) و امواج پیچیده چیست؟
در کتاب های الیوت و پیروانش تعریف روشنی از موج وجود دارد که کل نظریه بر اساس آن است. نیلی یک موج را به عنوان یک خط مستقیم با هر طولی که در هر جهتی به جز عمودی حرکت می کند، تعریف می کند. امواج در نتیجه عدم تعادل بین سفارشات خرید و فروش در بازار ایجاد می شود. نیلی همچنین یک اصطلاح کاملاً جدید از مونو ویو یا تک موج را معرفی کرد که می توان گفت یک جزء سازنده همه الگوهای موج است. تک موج، ساده ترین نوع موج است که حرکت قیمت از تغییر جهت قیمت شروع می شود و تا تغییر بعدی ادامه می یابد.
یک تک موج با خط آبی در نمودار بالا مشخص شده است. خطوط زرد رنگ، حرکت در جهت مخالف را مشخص می کند. یک تک موج بخشی از نمودار قیمت با هر طولی است که قیمت در یک جهت حرکت می کند. قبل و بعد از این حرکت، یک تغییر در قیمت رخ می دهد.
یک تک موج (مونو ویو) ایده آل، یک خط مستقیم است. اما این در عمل به ندرت دیده می شود.
در نمودار بالا، خط آبی حرکت قیمت را نشان می دهد. این حرکت با تغییرات متعدد بی اهمیت در خلاف جهت قیمت همراه است. تا زمانی که تغییر جهت کلی اتفاق نیفتاده، این حرکت را می توان تک موج نامید. در این مثال، زمانی تک موج پایان می یابد که یک حرکت بالا به پایین داشته باشیم. این حرکت با یک خط نارنجی بر روی نمودار، مشخص شده است.
آقای نیلی، ترکیب سه یا پنج تک موج را polywave یا “چند موجی” می نامد. همچنین موجی که شامل سه یا پنج polywave است را مولتی ویو (multiwave) می گویند. به همین ترتیب، ترکیب سه یا پنج multiwave را ماکرو ویو (macro-wave) می نامند. الگوهای درجه بالاتر نیز مایکرو ویو نامیده می شوند. بنابراین گلن نیلی، سلسله مراتب کلاسیک موج ها در دسته بندی الیوت را رها می کند.
قوانین ساخت نمودار در نئو ویو
یکی از تفاوتهای اصلی نئو ویو با رویکردهای الیوت، اصل ساخت نمودار است. گلن نیلی یک سیستم کاملاً جدید از تجزیه و تحلیل تکنیکال و مدیریت داده ها را توسعه داد که اکنون قصد داریم آن را بررسی کنیم.
در مرحله اول، نمودار را به چند دوره زمانی مساوی تقسیم می کنیم.
در مثال ما (نمودار بالا) بازه های زمانی، جلسات روزانه خواهند بود که با خطوط نقطه چین آبی بصورت عمودی در نمودار مشخص شدهاند.
در ادامه، بازه تعریف شده را به دو قسمت تقسیم می کنیم. حال باید کف و قله هر دوره (نه دوره تقسیم شده، بلکه کل روز) را مشخص کنیم و آنها را به ترتیبی که رخ داده اند رسم کنیم.
اگر ابتدا در روز یک کف اتفاق افتاده، در وسط نیمه اول یک نقطه می گذارید. در وسط نیمه دوم (نیمه سمت راست) نیز نقطه مربوط به قله را می کشید. اگر وضعیت برعکس است و اوج روز، اول رخ داده، ابتدا آن را ترسیم می کنید و در مرحله دوم کف را ترسیم می کنید.
در شکل زیر، این تعیین قله و کف را مشاهده می کنید.
در نمودار بالا در بازه زمانی اول، ابتدا کف رخ داده و سپس قله تشکیل شده است. بدین ترتیب ما هم نقطه اول را در نیمه چپ و نقطه دوم را در نیمه راست بازه زمانی مشخص شده (روز) قرار دادیم. به همین ترتیب نیز کف ها و قله ها را در نیمه های بعدی تعیین کردیم.
پس قله ها و کف های روز (نقطه ها) را همانند نمودار بالا به هم متصل می کنیم. حال الگویی را می بینیم که شامل مونو ویوها یا همان تک موجی ها هستند.
توجه داشته باشید که برخی اوقات می توان چندین تک موجی را بعنوان یک موج در نظر گرفت. برای نمونه، دو موج در ناحیه سبز و دو موج در ناحیه زرد از این موارد هستند.
در عمل ما مجبور نیستیم طرح را به صورت دستی ترسیم کنیم. برای مثال اگر تنظیمات نمودار TradingView را به جلسات روزانه تغییر دهید، طرحبندی خودکار جلسات روزانه را خواهید دید که در آن میتوانید فوراً نقاط شروع و پایانی تک موجها را رسم کنید.
حتی یک راه ساده تر برای ساخت نمودار با استفاده از اندیکاتور NeoWave V0 وجود دارد که به راحتی در کتابخانه Trading View یافت می شود.
شناسایی نقطه صفر (شروع) و مقیاس بندی در تحلیل نئو ویو
کارایی تجزیه و تحلیل نئوویو تا حد زیادی به انتخاب صحیح نقطه شروع برای مشاهدات شما بستگی دارد.
در مرحله اول، بازار را جهت تحلیل انتخاب می کنیم. سپس از طریق روشی که در بالا شرح دادیم قله ها و کف ها را در بازه ماهانه ترسیم می کنیم.
اوج ها و کف ها را با خطوط آبی روی نمودار به هم متصل کرده ایم. حال باید نزدیک ترین تک موج به قیمت میانی در این بازه زمانی را مشخص کنیم.
برای این کار، ابتدا بالاترین و پایین ترین نرخ را برای دوره ای که بررسی می کنیم مشخص می کنیم. بالاترین قیمت 17215 دلار است که با دایره سبز مشخص شده است. کف قیمت نیز 3204 دلار است که با دایره قرمز مشخص کرده ایم.
سپس میانگین دو مقدار را محاسبه می کنیم.
10209 = 2 / (17215 + 3204)
ما این سطح را با خط صورتی افقی در نمودار مشخص کرده ایم.
اکنون نزدیک ترین تک موج به قیمت میانگین و نقاط شروع و پایانی آن مشخص است. این مونو ویو را با مستطیل صورتی بر روی نمودار بالا نشان داده ایم.
این تک موج از خط صورتی (سطح صفر) عبور می کند. ما آن را با دایره صورتی در نمودار مشخص کرده ایم.
این نقطه شروع برای یک نمودار در تایم فریم پایین تر خواهد بود. اگر در ابتدا از تایم فریم چهار روزه استفاده کرده ایم، اکنون به نمودار چهار ساعته می رویم. نیلی اشاره می کند که نمودار دوم باید شامل حدودا 60 میله باشد.
نمودار بالا دنباله 60 میله ای را نشان می دهد که از نقطه صفر شروع می شود. نقطه صفر همان جایی است که مونو ویو مورد نظر، از خط صفر عبور کرد. برای اینکه واضح تر ببینید، دور این نقطه یک دایره صورتی قرار داده ایم.
حال باید قله و کف را شناسایی کنیم. در نمودار مورد بررسی، یک کف مهم وجود دارد که با دایره قرمز در تصویر بالا مشخص شده است.
اکنون به تایم فریم دو ساعته می رویم و نمودار را رسم می کنیم. این نمودار، جزئیات را دو برابر بیشتر از نمودار فعلی نشان می دهد. این کف مهم نقطه شروع نمودار نهایی برای تجزیه و تحلیل خواهد بود که با دایره قرمز مشخص شده است. علاوه بر این، ما باید قاعده تناسب را رعایت کنیم که در ادامه توضیح خواهم داد.
اگر می خواهید، می توانید از بازه های زمانی دیگری استفاده کنید که برای معاملات شما مناسب تر است. از همه مهمتر رعایت قاعده تناسب است که در زیر به آن می پردازم.
در مرحله آخر، بررسی می کنیم که آیا می توانیم تک موج ها را در صورت حرکت در یک جهت ترکیب کنیم. نمودار بالا دو مورد از این قبیل (که با مناطق سبز مشخص شده اند) را نشان می دهد که در آن دو موج، تک موج ها می توانند در یک شکل واحد رسم شوند.
قاعده تناسب در نئو ویو
کارایی تحلیل بصری وضعیت بازار تا حد زیادی به ظاهر نمودار بستگی دارد. گلن نیلی در کتاب خود مفهوم ایده آل را بر اساس اصل موج الیوت معرفی می کند.
بطور کلی دو نوع عمل وجود دارد:
1- جهت دار، متشکل از یک سری تک موج، که به طور کلی باعث افزایش یا کاهش ارزش بازار می شود.
2- کنش غیر جهت دار، که ما اغلب آن را یک روند رنج یا خنثی می نامیم. این شرایط باعث ایجاد رکود در بازار می شود.
در بازار صعودی، فعالیت جهت دار بازار ادامه می یابد تا زمانی که طول تک موج های نزولی به طور قابل مشاهده ای کوتاه تر از طول موج های صعودی باشد. در روند نزولی نیز عکس این موضوع صدق می کند.
همچنین، تک موج دوم یک دوره جهت دار، بیشتر از 61.8 درصد موج اول ادامه نمی یابد.
نمودار بالا بخشی از الگوی تجزیه و تحلیل شده را نشان می دهد که نمونه واضحی از عمل یا حرکت جهت دار است. دایره سبز، کف اصلاح را نشان می دهد. همانطور که می بینید این کف در 0.618 فیبوناچی قرار دارد. اصلاح بعدی که کف آن با دایره قرمز مشخص شده است، فراتر از سطح 0.618 است که نشان می دهد عمل جهت دار بایستی به زودی پایان یابد.
در یک دوره غیر جهت دار، موج دوم همیشه بیش از 61.8% تک موج اول باز می گزدد. علاوه بر این، تمام مراحل یک کنش غیرجهت دار باید حداقل 61.8٪ (به استثنای یک مرحله و یک اصلاح که در یک سری تک موج رخ می دهد) باز گردند. هنگامی که قیمت از کل محدوده دوره غیر جهت دار، فراتر می رود معمولاً به معنای خاتمه عمل غیر جهت دار است.
نمودار بالا یک عمل غیر جهت دار را نشان می دهد. ما عمداً اولین اصلاح را با خطوط صورتی علامت زدیم تا نشان دهیم که طبق قانون بی طرفی که کمی بعد به آن خواهم پرداخت، می توانیم آن را به صورت تک موجی در نظر بگیریم. در نتیجه، اولین اصلاح تقریباً برابر با حرکت قبلی است. اصلاحات بعدی نیز بسیار طولانی تر از نسبت 0.618 است.
این نمودار، سیگنال خاتمه عمل غیر جهت دار را نشان می دهد. حرکت بعدی قیمت، زیر سطح 1.618 (که با دایره قرمز مشخص شده است) کل دوره غیر جهت دار به پایان می رسد (سطوح حداکثری قیمت با خطوط افقی سیاه مشخص شده است).
استفاده کارآمد از روش نئو ویو، مستلزم پایبندی به نسبت صحیح قیمت به زمان است که با توجه به نوع فعالیت بازار، زاویه صعود یا نزول را ایجاد می کند. اگر این یک عمل جهت دار باشد، باید از پایین سمت چپ، به سمت راست بالا، یا بالا سمت چپ، به گوشه سمت راست پایین یک مربع کامل، حرکت کند. به عبارت دیگر، قیمت باید با زاویه حدود 45 درجه در حال پیشروی باشد. ممکن است انحرافات جزئی وجود داشته باشد (اما نه بیشتر از 25٪ طول یک طرف مربع).
وقتی کنش غیر جهتدار است، نیلی توصیه میکند نمودار را طوری بسازید که دورههای بالا و پایین تقریباً نیمی از مربع کامل را پوشش دهند.
نمودار BTCUSD که در بالا آمده است نسبت های مناسبی از اقدامات جهت دار و غیر جهت دار را نشان می دهد. تک موج های جهت دار در مربع های سبز کامل قرار دارند. به جز انحرافات ناچیز، قانون تناسب برآورده شده است (از سمت چپ بالا به سمت راست پایین حرکت می کند).
عمل غیر جهت دار در مربع قرمز است. توجه داشته باشید که تمام تک موج ها در نیمه بالایی مربع قرمز قرار دارند.
تک موج ها یا مونو ویوهای پیچیده
همانطور که از مثالهای قبلی مشاهده کردید، تک موجها را که میتوان در یک موج ترکیب کرد و با یک موج نشان داد. اما انجام این کار همیشه راحت نیست. زیرا برخی از اطلاعات در مورد حرکت قیمت از بین می رود.
گلن نیلی روشی جایگزین برای برچسب زدن تک موج ها ارائه کرد. او پیشنهاد میکند در انتهای تک موج مورد بررسی و ابتدای موج بعدی، نقطههایی قرار دهید. در نقاطی که تک موج ها به عنوان عنصری از یک فرم پیچیده به یکدیگر متصل می شوند، چنین نقطه هایی وجود ندارند که نشان می دهد این دنباله در یک تک موج ترکیب شده است.
قانون بی طرفی در تحلیل نئو ویو
بیشتر تک موج ها در یک مورب به سمت محور قیمت/زمان حرکت می کنند. گاهی اوقات، ممکن است تک موج ها بیشتر به صورت افقی پیشروی کنند تا عمودی. برای شناسایی چنین موجی باید موج را در یک مربع کامل قاب کنید و یک خط مورب از نقطه مبدا با زاویه 45 درجه بکشید. اگر حرکت قیمت به زیر این خط مورب (در یک حرکت رو به بالا) یا بالای آن (در یک حرکت نزولی) باشد، قاعده بی طرفی در نظر گرفته می شود. در غیر این صورت، قاعده بی طرفی در نظر گرفته نمی شود. بنابراین، اگر تک موج ها در زاویه ای کمتر از 45 درجه تشکیل شوند، می توان موج را افقی در نظر گرفت.
حال بیایید سه تک موجی را که قبلاً ذکر کردیم (با خطوط صورتی در نمودار مشخص شده) را ببینیم. تک موج مرکزی شبیه یک عمل افقی است. برای بررسی اینکه آیا این یک عمل افقی واقعی است، یک مربع سبز کامل رسم کردیم و یک خط مورب از مبدا تک موج مورد بررسی کشیدیم. همانطور که می بینید زاویه حرکت قیمت کمتر از 45 درجه است و بنابراین باید قاعده بی طرفی را در نظر گرفت. در عمل، مجبور نیستید همیشه آن نمودارهای پیچیده را ترسیم کنید تا نوع هر تک موج را شناسایی کنید. زیرا معمولاً می توانید آن را به صورت بصری ارزیابی کنید.
حرکت افقی قیمت می تواند دو موج را که در یک جهت یا مخالف جهت حرکت می کنند را از هم جدا کند
هنگامی که یک حرکت افقی، تک موجی ها را که در جهت مخالف حرکت می کنند جدا می کند، به “جنبه 1” قاعده بی طرفی اشاره می کنیم. جنبه 1 بیان می کند که اولین تک موج در نقطه پایانی دوره افقی که بالاتر از کف یا زیر قله است خاتمه می یابد. یعنی ما به نوعی قله ایده آل اولین تک موج را به نقطه پایانی موج دوم منتقل می کنیم که یک حرکت افقی را نشان می دهد. علاوه بر این، باید به خاطر داشت که حرکت افقی نباید بیشتر از 38.2٪ از تک موج قبلی (اولین موج سمت چپ) باشد. همچنین، بازگشت به دنبال حرکت افقی (سومین تک موج در الگو) باید حداقل 61.8٪ از تک موج اول باشد.
حرکت افقی مورد انتظار در مربع صورتی رنگ در نمودار بالا است. از آنجاییکه حرکت، بالای خط مورب صورتی در مربع قرار دارد، زاویه آن کمتر از 45 درجه است و بنابراین یک حرکت افقی است. شرط بعدی این است که بازگشت به دنبال حرکت افقی باید حداقل 61.8 درصد از تک موج اول باشد که در این مثال برآورده شده است. همچنین شرطی وجود دارد که می گوید حرکت افقی باید کمتر از تک موج قبلی باشد. بر این اساس می توان گفت که جنبه 1 قاعده بی طرفی در اینجا رعایت می شود.
جنبه 2 قاعده بی طرفی، طبق گفته نیلی، این است که وقتی حرکت قیمت افقی (یا نزدیک به افقی)، دو موج را که در یک جهت حرکت می کنند از هم جدا می کند، حرکت افقی را می توان نادیده گرفت و فقط آنرا یک تک موج بزرگتر در نظر گرفت. اگر به راحتی تجزیه و تحلیل الگو کمک کند می توان این حالت را به سه تک موج کوچکتر تقسیم کرد که این تفسیر نیز قابل قبول است.
با بازگشت به مثال قبلی، میتوانیم ساختاری که با خطوط صورتی مشخص شده را بهعنوان یک تک موج بزرگ (با نقاط قرمز در نمودار مشخص است) و یا ترکیبی از سه موج کوچکتر تجزیه و تحلیل کنیم.
با این حال، جنبه 2 قانون بی طرفی نباید اعمال شود. زیرا حرکت افقی در جهت مخالف امواج قبلی و بعدی است.
قانون موقعیت نسبی امواج (قانون شناسایی) در نئو ویو
نیلی پیشنهاد میکند که همانند امواج الیوت، مونو ویوها را با اعداد شماره گذاری کنید. این شماره ها با 1 شروع میشود. او همچنین حرکات قیمت را به ضربتی و اصلاحی تقسیم می کند.
اگر موج ویژگیهای متمایزی نداشته باشد، ساختار آن بر اساس ساختارهای قبلی و بعدی تعریف میشود. در هنگام تجزیه و تحلیل، موج جاری را با عنوان m1، موج قبلی m0 و موج بعدی را m2 در نظر می گیریم.
قانون موقعیت بیان می کند که امواج قبلی و بعدی، ساختاری مشابه موج فعلی دارند. در شکل زیر یک نمونه را مشاهده می کنید.
موج m1 که اکنون آن را به روش نئو ویو تحلیل می کنیم، با موج سبز رنگ در نمودار بالا مشخص شده است. خطوط آبی، امواج قبلی و بعدی را مشخص می کنند. خطوط افقی صورتی، بالا و پایین مونوویو m1 را مشخص می کنند. پس از عبور قیمت از سقف m1 (دایره سبز در نمودار)، m2 در پایین ترین نقطه به پایان رسید که تایید شده است. وضعیت مخالف نیز زمانی رخ می دهد که قیمت از حداقل m1 عبور می کند.
اگر m2 از کف m1 عبور کند، و یک گروه موج فشرده نباشد، اولین بازگشت قیمت پس از شکستن m1 (دایره سبز) نقطه پایانی m2 محسوب می شود. همچنین عکس این حالت زمانی است که موج m2 قله m1 را بشکند. علاوه بر این، این قوانین را می توان در همان موج برای تجزیه و تحلیل موج m0 و امواج قبلی استفاده کرد.
اگر قبل از عبور قیمت از یکی از سطوح کف یا سقف m1، بیش از یک تک موج تشکیل شده باشد، m0 و m2 را میتوان “گروه تک موج” در نظر گرفت. در این شرایط، شماره گذاری بصورت mg0 و mg2 خواهد بود. معمولاً گروه موج ذکر شده شامل بیش از پنج تک موج ساده می باشد و تعداد موجهای تشکیلدهنده در گروههای مختلف، یکسان است. اگر فقط یک موج قبل از شکسته شدن قله یا کف m1 شکل گرفته باشد، امواج m0 و m2 را می توان به عنوان یک تک موج ساده تفسیر کرد.
نمودار بالا نمونهای را نشان میدهد که یک تک موجی قبل از اینکه قیمت به حداقل m1 برسد کامل میشود. نقاط تقاطع در هر دو مورد با دایره های سبز مشخص شده اند.
در نتیجه، قوانین موقعیت موج را می توان به اینصورت جمع بندی کرد: برای تأیید کامل شدن موج در سمت راست m1 (امواج آینده)، قیمت باید از بالا یا پایین موج قبلی عبور کند. برای شناسایی نقاط انتهایی امواج در سمت چپ (امواج قبلی)، باید لحظه ای را در گذشته شناسایی کنیم که قیمت از کف یا قله تک موج بعدی، عبور کرده است.
این قانون نه تنها برای تک موجهای m0 و m2 بلکه برای گروهها موج های mg0 و mg2 نیز اعمال میشود. این همچنین برای امواج قبلی و بعدی نیز مربوط می شود. در تجزیه و تحلیل نئو ویو باید به نزدیکترین قله ها و کف ها توجه کرد.
اجازه دهید نمودار بالا را بررسی کنیم. خط مورب سبز رنگ، تک موج m1 را مشخص می کند. خطوط افقی سبز نیز بالا و پایین آن را مشخص می کند. پس از اینکه تک موج m2 ابتدا سقف بالا (دایره سبز) را می شکند و سپس نزول می کند، پایان موج m2 را نشان می دهد.
موج بعدی m3 از کف عبور می کند و همچنین از یک کف جدید که با خط افقی صورتی مشخص شده است برخورد می کند. هنگامی که m4 به کف قبلی نزدیک است، m3 تکمیل می شود. هنگام تجزیه و تحلیل مونوویو بعدی یعنی m5، ما به دنبال یک کف پایین تر (خط صورتی) خواهیم بود. هنگامی که کف جدید ایجاد می شود (دایره صورتی)، تایید می شود که m4 تکمیل شده است.