برابری قدرت خرید یا PPP چیست؟
برابری قدرت خرید (Purchasing Power Parity) یک تئوری اقتصادی است. تئوری برابری قدرت خرید (PPP) این امکان را فراهم می کند تا قدرت خرید ارزهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم. این یک نرخ تبدیل تئوری است که شما می توانید یک مقدار مشخص از کالا و خدمات را با یک ارز دیگر خریداری کنید.
این مفهوم پس از جنگ جهانی اول توسط اقتصاد دان سوئدی در سال 1918 مطرح شد.
از این اندازه گیری بطور گسترده در تحلیل ها و تفسیرهای مالی استفاده می شود. همچنین معامله گران حرفه ای فارکس این ابزار را در تصمیم گیری های خود بکار می برند.
این بسیار مهم است که ابزاری داشته باشیم تا بتوانیم اوراق بهاداری که بیش از ارزش خود یا کمتر از ارزش خود قیمت گذاری شده اند را شناسایی کنیم.
برای مثال، یکی از ابزارهایی که بطور گسترده از آن در بازار سهام استفاده می شود، نسبت قیمت به درآمد یا P/E می باشد. این نشانگر بطور مکرر توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرد تا ارزش نسبی سهام مختلف مشخص شود.
از سوی دیگر، نشانگر PPP یک اندازی گیری جهت ارزشگذاری ارزها است. بطور کلی برابری قدرت خرید (PPP)، یک نرخ تبادل را نشان می دهد که میانگین قیمت های کالا و خدمات دو کشور مختلف با یکدیگر برابر می شوند.
بدین ترتیب اگر یک ارز بالاتر از سطح PPP معامله شود اینگونه تفسیر می شود که این ارز بالاتر از ارزش خود قیمت گذاری شده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که قیمت این ارز در آینده کاهش یابد.
در همین حال، بسیاری از معامله گران فارکس بدنبال ارزهایی هستند که در زیر سطح PPP معامله می شوند. اینگونه ارزها بعنوان ارزهایی شناخته می شوند که کمتر از ارزش واقعی، قیمت گذاری شده اند. انتظار می رود که این ارزها در آینده افزایش نرخ را تجربه کنند.
نحوه محاسبه شاخص PPP (برابری قدرت خرید)
بطور کلی فرمول محاسبه برابری قدرت خرید بصورت زیر می باشد:
هزینه کالای X با ارز دوم (معمولا دلار آمریکا) / هزینه کالای X با ارز اول
با این حال برای محاسبه برابری قدرت خرید، یک روش واحد وجود ندارد. بلکه اندازه گیری های مختلفی توسط موسسات مختلف منتشر می شود. یکی از معروف ترین اندازه گیری ها توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) منتشر می شود. آنها گزارش خود را با گردآوری قیمت هزاران کالا و خدمات در دو کشور آماده می کنند. این گزارش بصورت سالیانه ارائه می شود.
یک اندازه گیری PPP دیگر که دارای اهمیت فراوان است توسط یک ژورنال مالی انگلیسی به نام The Economist منتشر می شود. این گزارش در بازه های زمانی 6 ماهه منتشر می شود و شامل ده ها ارز مختلف می باشد. در این گزارش علاوه بر برابری قدرت خرید ارزهای اصلی، ارز اقتصادهای نو ظهور نیز وجود دارد.
برابری قدرت خرید در عمل
نشانگر شاخص قدرت خرید در عمل چگونه کار می کند؟ برای پاسخ به این سوال بایستی به چند نمونه واقعی بپردازیم.
مثال 1: همگرایی نرخ پوند دلار با شاخص برابری قدرت خرید
برای نمونه به نمودار زیر توجه کنید. این نمودار مربوط به جفت ارز پوند دلار (GBP/USD) در تایم فریم هفتگی می باشد.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنیم جفت ارز GBP/USD در پاییز 2005 با نرخ 1.75 در حال معامله بوده است. سپس پوند انگلیس در دوره های پس از آن، رشد چشمگیری داشته است. بطوریکه این نرخ در سال 2007 به بالای 2.00 رسیده است.
در ژوئن 2008 پوند هنوز در نزدیکی 2.00 دلار معامله می شد که مجله The Economist گزارش تازه ای از سطح برابری قدرت خرید (PPP) منتشر کرد. بر اساس این گزارش، برابری قدرت خرید برای جفت ارز پوند دلار برابر با 1.56 بوده است. این بدین معنی است که پوند انگلیس بطور قابل توجهی در مقابل دلار آمریکا بالا قیمت گذاری شده است.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنیم این محاسبه کاملا صحیح بوده است. از اواخر جولای 2008 جفت ارز GBP/USD یک نزول شارپ را تجربه کرده است. بگونه ای که این نرخ تا پایان آن سال به سطح 1.40 نزول کرد. پوند انگلیس در سال های پس از آن نوسانات قابل توجهی را تجربه کرد، اما هیچگاه به محدوده حبابی قبلی نرسید. پوند دلار تا اکتبر 2020 در نرخ 1.30 بسته شد.
مثال 2: شاخص PPP و جفت ارز دلار آمریکا / کرون نروژ
حال به یک مثال دیگر می پردازیم. در زیر، نمودار دلار آمریکا/کرون نروژ (USD/NOK) را در تایم فریم هفتگی مشاهده می کنید.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می شود در بهار 2014 جفت ارز USD/NOK در حدود نرخ 5.90 در حال معامله بوده است. در این زمان، رقم PPP طبق تخمین مجله The Economist برابر با 10.38 می باشد. این یعنی کرون نروژ در مقابل دلار آمریکا بطور قابل توجهی بالاتر قیمت گذاری شده است.
همانطور که مشاهده می کنیم در سال های بعدی، ارزش دلار آمریکا در مقابل کرون نروژ افزایش یافته و در مارچ 2020 به سطح 11.80 رسیده است. پس از آن، نرخ این جفت ارز پایین آمد و در اکتبر 2020 به نرخ 9.18 رسید.
همانطور که در دو مثال بالا مشاهده کردیم ارزهایی که پایین قیمت گذاری شده بوند قبلا از رسیدن به نرخ برابری قدرت خرید، افزایش قیمت قابل توجهی را تجربه کردند.
تاثیر تفاوت نرخ تورم بر برابری قدرت خرید
نشانگر برابری قدرت خرید یک موضوع مهم دیگر را به ما نشان می دهد. این نشانگر، اختلاف تورم بین دو ارز را به ما ارائه می کند. این اختلاف، تاثیر قابل توجهی بر نرخ تبدیل این ارزها در آینده دارد.
این بدین خاطر است که شاخص برابری قدرت خرید یک نشانگر ایستا نیست. بلکه این نشانگر در طول زمان به نفع ارزهایی حرکت می کند که تورم پایین تری دارند. بنابراین بر اساس تئوری برابری قدرت خرید، در بلند مدت ارزهای با نرخ تورم پایین تر در مقابل ارزهای با تورم بالاتر، قوی تر می شوند.
دلیل این امر ساده است. با تورم بالاتر، میانگین قیمت کالا و خدمات یک کشور در مقایسه با کشور دیگر گران تر می شود. این موجب کاهش تقاضا و کاهش ارزش آن ارز می گردد.
برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به نمودار دلار آمریکا/لیر ترکیه می اندازیم.
نمودار بالا نشان می دهد که در اکتبر 2017 جفت ارز دلار آمریکا/لیر ترکیه در حدود نرخ 3.55 معامله می شده است. پس از آن، دلار در مقابل لیر ترکیه رشد بسیار زیادی می کند بطوریکه تا اکتبر 2020 این نرخ به سطح 8.15 می رسد.
همانطور که مشاهده می شود در طی سه سال نرخ USD/TRY بیش از 129% رشد داشته که حتی در بین ارزهای سمی (غیر متعارف) یک مورد نادر است. البته دلیل این اتفاق فقط یک مورد نیست. بلکه فاکتورهای زیادی موجب تضعیف لیر ترکیه شده است.
شاید یکی از موثرترین فاکتورها اختلاف قابل توجه بین تورم دلار آمریکا و لیر ترکیه می باشد. میانگین تورم بلندمدت در آمریکا نزدیک 3% است. در همین هنگام میانگین تورم لیر برای چند دهه، بالای 10% می باشد که حداقل 7% بیشتر از تورم آمریکا است.
این موجب شد تا شاخص برابری قدرت خرید بطور مداوم به نفع دلار آمریکا تغییر کند. در واقع این یکی از نیروهای محرک بلندمدت رشد دلار در برابر لیر است.
این تغییرات مختص جفت ارز USD/TRY نیست. بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران متحیر هستند که چرا در بلندمدت ارزهای اصلی در مقابل ارز بازارهای نوظهور افزایش می یابد.
شاید منطقی ترین توضیح این است که اقتصاد بازارهای نو ظهور دارای نرخ تورم بالاتری نسبت به کشورهای توسعه یافته هستند. بنابراین تعجبی ندارد که نرخ برابری قدرت خرید در بلند مدت به نفع ارزهای اصلی حرکت کند. این نیز موجب کاهش ارزش پول بازارهای نوظهور می شود.
مطمئنا این دلیل نمی شود که همه ارزهای بازارهای نوظهور در بلندمدت در مقابل ارزهای اصلی نزول کنند. واقعیت این است که بانک های مرکزی متعددی ارز بازارهای نوظهور را مدیریت کرده و نرخ تورم را کنترل می کنند تا اینگونه کاهش ارزش ها اتفاق نیفتد.
همچنین به خاطر داشته باشید که نرخ تبادل ارز برخی از کشورها در مقابل دلار یا یورو دارای نرخ ثابتی است. بدین ترتیب می توانند ارزش پول ملی را در مقابل سایر ارزهای اصلی نیز مدیریت کنند.
چگونه از شاخص برابری قدرت خرید در معاملات فارکس استفاده کنیم؟
مفید بودن شاخص برابری قدرت خرید به سبک معاملاتی هر شخص بستگی دارد. واقعیت این است که نشانگر PPP استفاده ناچیزی برای معامله گران روزانه و اسکالپ دارد. زیرا معاملات در اینگونه استراتژی های فارکس، کوتاه مدت هستند. نرخ برابری قدرت خرید، تاثیر هر روزه ای بر بازار ندارد. بنابراین اگر اسکالپر یا معامله گر روزانه هستید بهتر است به سراغ دیگر نشانگرهای مالی بروید.
در مقابل، شاخص PPP یک راهنمای خوب برای معامله گران بلندمدت است. زیرا ممکن است چند ماه یا حتی بیش از یک سال طول بکشد تا بازار این نابرابری نرخ ارز را به محدوده PPP نزدیک کند. بنابراین معامله گران بایستی به اندازه کافی صبور باشند تا بتوانند با استفاده از این نشانگر به موفقیت برسند.
همچنین بایستی توجه کنیم که درک و تفسیر برابری قدرت خرید، بسیار آسان است. با استفاده از این شاخص می توان براحتی ارزهای بالا قیمتگذاری شده را مشخص و میزان اختلاف آن با شاخص PPP را تعیین کرد.
این در حالی است که برخی از اندیکاتورهای معاملاتی برای پیش بینی آینده، نیازمند مهارت های تحلیلی بالایی هستند. برخی اندیکاتورها مانند میانگین متحرک و بولینگر باند می توانند به چندین طریق مختلف تفسیر شوند. بنابراین ممکن است معامله گران همیشه نتوانند بازار را با استفاده از این ابزارها بدرستی تفسیر کنند.
اما شاخص برابری قدرت خرید به وضوح به ما می گوید که کدام ارز بیش از ارزش خود و کدام ارز کمتر از ارزش خود قیمت گذاری شده است.
البته این بدان معنی نیست که همیشه بتوانید با استفاده از شاخص برابری قدرت خرید (PPP)، پیش بینی درستی از بازار داشته باشید. زیرا فاکتورهای زیادی بر نرخ تبادل ارزها حتی در بلندمدت اثر می گذارند. این فاکتورها شامل نشانگرهای اقتصادی مانند نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی، نرخ بیکاری، شاخص قیمت مصرف کننده و سایر موارد می باشد. علاوه بر اینها نرخ بهره واقعی می تواند نقش تعیین کننده ای در شکل گیری روند بلندمدت بازار فارکس داشته باشد.
بنابراین خوب است که معامله گران قبل از هر تصمیم معاملاتی، همه فاکتورهای تکنیکالی و فاندامنتالی (بنیادی) را در نظر بگیرند. بدین ترتیب آنها می توانند ریسک معاملات را کاهش دهند و نرخ موفقیت معاملات را بالا ببرند.
علاوه بر این، تریدرهای بلندمدت فارکس بایستی هزینه سوآپ را برای پوزیشن های معاملاتی متعدد خود برای کل مدت نگهداری در نظر بگیرند. زمانیکه مشارکت کنندگان بازار، یک ارز با بهره پایین تر را در مقابل یک ارز با بهره بالاتر خریداری و این پوزیشن را در طول شب نگهداری می کنند بایستی سوآپ یا بهره شبانه را بپردازند. این هزینه شامل اختلاف بین دو نرخ بهره بعلاوه یک کمسیون کوچک که مربوط به خدمات بروکر است، می باشد.
سوآپ پرداختی برای یک روز، مبلغی جزئی است. اما مسئله اینجاست که در یک مدت طولانی تر این رقم به یک مبلغ قابل توجه تبدیل می شود. بنابراین با در نظر نگرفتن این هزینه ممکن است معامله گران بلندمدت، پول زیادی را از دست بدهند. اینگونه معامله گران می توانند جهت جلوگیری از این هزینه، حساب های خود را سوآپ فری کنند.